نوشته شده توسط : feraghat90

ماه، به جای خورشید خوابید
چشمان حیرت زده ماه، بر نقطه ای از زمین جا مانده است. انگشت اشاره خدا، بر روی بنده ای مانده که اخلاص و ایثارش در حجم اذهان ملائکه نمی گنجد. امشب، «لیلة المبیت» است که نامش گره خورده است با نام بلند آوازه مولا علی علیه السلام.گمانم این است که «لیلة المبیت»، مایه مباهات علی علیه السلام نیست؛ این علی علیه السلام است که نامش به این شب اعتبار بخشیده است؛ شبی که به افتخار ایثار علی علیه السلام ، در خاطره ستاره ها جاودانه مانده است و نامش، بر زبان آسمانیان، دهان به دهان گشته است! ندا آمد: «ای جبرئیل و ای میکائیل! کدام یک از شما حاضر است مقداری از عمر خویش را به برادرش ایثار کند؟» تردید در چشمان دو فرشته موج زد. «جان خود را فدای دیگری نماییم؟ چه امتحان بزرگی!» دو فرشته مقرّب، سکوت کردند؛ یعنی که هیچ یک حاضر به ایثار جان نیستند. خدا به سمت نقطه ای بر زمین اشاره کرد. دیدگان اهل آسمان، به آن سوی چرخید. در نقطه ای پرنور، در سرزمینی که مکه می گفتندش، در خانه رسول محبوب خدا، جوانی، زیر نگاه تیز شمشیرها، بر جای پیامبر خفته بود. رایحه خوش ایمانش، هوش از سر ملائک برد. گفتند: «چه خوب ست ببینیم این جوان کیست که عشق او را اهل آسمان مشق نتوانند کرد؟» بر زمین که فرود آمدند، در بستر پیامبر، ماه خفته بود؛ ماه نورانی، با قلبی سرشار از یقین و اخلاص. جبرئیل، سینه آسمان را شکافت و آمد تا کلام خدا را در گوش پیامبرش نجوا کند: «گروهی از مردم، با خدا معامله می کنند و برای رضایت خدا، جان خویش را فدا می کنند». نجوای آسمانی جبرئیل، در خاطره درخشان مکه پیچید و ...



:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 8 بهمن 1386 | نظرات ()