نوشته شده توسط : feraghat90

از درد چشم خواب به چشم نداشت. براي مداواي چشم دردش انواع قرص ها و آمپول ها را مصرف کرد امّا نتيجه ایي نگرفت. پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصّصان زياد، درمان درد خود را، مراجعه به يک راهب مقدّس و شناخته شده ديد. به راهب مراجعه کرد. راهب پس از معاينه به او پيش نهاد کرد؛ مدّتي به هيچ رنگي به جز رنگ سبز نگاه نکند. پس از بازگشت از نزد او، به تمام خدمت کاران خود دستور داد با خريد بشکه هاي رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آميزي کنند. همين طور تمام اسباب و اثاثيه خانه را با همين رنگ عوض کنند. پس از مدتي رنگ ماشين، لباس اعضاي خانواده و هر آن چه به چشم مي آمد را به رنگ سبز و ترکيبات آن تغيير مي دهند. چشم دردش تسکين مي يابد. مدتّي بعد براي تشکّر از راهب، وي را به منزلش دعوت مي نمايد. راهب با لباسی نارنجي وارد مي شود. وی متوجه شد بايد لباسش را عوض کرده و خرقه اي به رنگ سبز به تن کند. وقتي به پیش بيمار رسید از او پرسید: آيا چشم دردش تسکين يافته است؟ مرد ثروتمند تشکّر کرده و مي گويد: "بله. امّا اين گران ترين مداوايي بود که تاکنون داشته است". مرد راهب با تعجّب به او مي گويد: بالعکس اين ارزان ترين نسخه اي بوده که تاکنون تجويز کرده است. براي مداواي چشم دردتان، تنها کافي بود ....



:: بازدید از این مطلب : 243
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1385 | نظرات ()