دانشگاه را در فرهنگهای لغت این گونه تعریف کردهاند: نهادی برای آموزش عالی که سه ویژگی اصلی دارد:
1. دانشکدههایی در رشتههای گوناگون دانش
2. تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان
3. رتبههای آموزشی که به دانشجویان و استادان داده میشود.
با توجّه به تعریفی که از دانشگاه ارائه میشود، دانشگاه محلّ دانش و موسسه علمي بزرگي شامل حداقل چند دانشكده است كه در هر يك رشتهاي از علوم تدريس ميشود. اين تعريف ميتواند اين گونه عنوان شود كه دانشگاه محلّي است براي دانش پژوهشي و تبديل پژوهش به فناوري در حوزههاي مختلف علوم و دانشگاه محلّي براي تجميع و ارتباط دادن اين علوم به يكديگر است. دانشگاه تمدن ساز است و دانشگاه تمدن ساز در پي رهبري معنوي و جهتدهي فرهنگي جامعه است. (1) امّا در مورد این که کهنترین و معتبرترین دانشگاه دنیا کدام بوده بحث و جدل های بسیاری وجود دارد. به قطع یقین، چنین مرکز آموزشی در تمدن های باستانی خاور شکل گرفته است. اگر دانشگاه را یک موسسه دانشجویی فرض کنیم، آکادمی افلاطون قدیمیترین دانشگاه در باختر بودهاست و سند تاریخی هم بر این ادعا وجود دارد. واژه لاتین "universitas" ابتدا در عصر یونان باستان و روم احیا شد و به کمک آن تلاش میکردند ویژگیهای آکادمی افلاطون را شرح دهند. اگر دانشگاه را تنها یک موسسه آموزش عالی فرض کنیم آنگاه میتوانیم دانشگاه شانگیانگ در چین را که پیش از سده ۲۱ قبل از میلاد گشایش یافته بود، قدیمیترین دانشگاه بنامیم؛ مشروط بر اینکه افسانه نباشد. دانشگاه قسطنطنیه (در عهد امپراطوری بیزانس) در سال ۸۴۹ میلادی به دستور قیصر بارداس (نایب السلطنه امپراطور میخائیل سوم) احیا گردید. این دانشگاه با داشتن فعالیتهای پژوهشی و آموزشی، حفظ خودگردانی و استقلال آکادمیک عموماً به عنوان نخستین موسسه آموزش عالی با ویژگیهای دانشگاهی امروزی شناخته میشود.آموزش در دانشگاه نالاندا در ایالت بیهار در هند در قرن ۵ پیش از میلاد برپا بوده و به دانش آموختگان آن مدرک دانشگاهی اعطا میشدهاست. سومین دانشگاهی که به تازگی ویرانههای آن را یافتهاند، دانشگاه راتناجیری در اوریسا است. دانشگاه الازهر در قرن دهم در قاهره در کشور مصر گشایش یافت.شهرهای باستانی تکشاشیلا نالاندا، ویگراماسیلا و کانچیپورا در هند باستان مراکز بسیار مشهور آموزشی در خاور بودهاند که از سراسر آسیا دانشجو داشتهاند. به ویژه نالاندا که مرکز معروف دانشگاهی بوداگرایی بوده و لذا هزاران اندیشمند و دانشجوی بودایی را از چین، شرق آسیا، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی جذب کرده و در کنار آن دانشجویان بسیاری از ایران و خاورمیانه را در خود جای داده بود.در آن زمان اعطای مدرک دانشگاهی چندان مرسوم نبود ولی موسسات آموزش عالی باستانی در چین آکادمیهای (شویان)، یونان ، ( آکادمی ) و ایران نیز وجود داشتند.
مدرسه در سال ۳۸۷ قبل از میلاد توسط فیلسوف یونانی افلاطون در مجاورت آتن بانام آکادیموس تاسیس گردید و به دانشجویان خود فلسفه ریاضیات و ژیمناستیک آموزش میداد و گاهی به عنوان دانشگاه در نظر گرفته میشود. دیگر شهرهای یونان با موسسات آموزشی قابل ملاحظه شامل کوس (سرای هیپوکراتها ) که آموزشگاه پزشکی داشت و هودز که آموزشگاههای فلسفه داشت، میباشند. موسسه کلاسیک بعدی موزه و کتابخانه اسکندریه است که از شهرت بسیاری برخوردار بودهاست.موسسات دانشگاهی شبیه به دانشگاههای مدرن در ایران و جهان اسلام نیز قبل از الازهر وجود داشتهاند. درچین باستان چند موسسه آموزش عالی وجود داشت که تقریباً نقشی همانند با دانشگاههای جهان باختر را ایفا کردهاند. چنین گفته میشود که در قرن ۲۱ پیش از میلاد در چین موسسه آموزشی عالی با نام شانگیانگ تاسیس شده (شانگ به معنی عالی و برتر و یانگ به معنی مدرسهاست) که موسس آن شون (از ۲۳۵۷ تا ۲۳۰۷ ق.م.) در عصر یویو میزیستهاست. ممکن است مراکز آموزش عالی بر مدرسه امپریال مرکزی موسوم به پیونگ در زمان سلسله ژو (۱۰۴۶ تا ۲۴۹ قبل از میلاد)، تایخو در سلسله هان (۲۰۲ ق.م. تا ۲۲۰ پس از میلاد) و گوزیجیان در سلسله سوی تاثیر فراوانی گذاشته باشد. تاریخ دانشگاه نانجینگ به تاسیس آموزشگاه سلطنتی نانجینگ درسال ۲۵۸ باز میگردد و دانشگاه سلطنتی نانجینگ به نخستین موسسهای تبدیل شد که ترکیب آموزش و پژوهش را در ۵ دانشکده در سال ۴۷۰ ارائه میکرد. در هر سلسله فقط یک آموزشگاه سلطنتی مرکزی وجود داشت که آن نیز همیشه در مقر حکومت بود و بالاترین سطوح علمی را در آن ارائه میدادند. همچنین نوع دیگری از موسسات آموزشی موسوم به آکادمیهای شویوان از قرن هشتم به بعد در عصر حکومت تانگ به وجود آمدند. این مراکز عموماً به صورت خصوصی اداره میشدند و دولت به برخی از آنها کمک میکرد. هزاران شویواندر چین فعال بودند و مدارک تحصیلی آنها با هم تفاوت داشت. ازمیان شویوانهای پیشرفته میتوان یولو شویان و بایلدونگ شویان را به عنوان مرکز آموزش عالی در نظر گرفت. در کشور چین باستان تمام امور امپراطوری را به مقامات تحصیل کرده و با سواد میسپردند و در زمان سلسله سوی (۵۸۱-۶۱۸) برای ارزشیابی و انتخاب افراد حکومتی یک آزمون برگزار میشد.
در عصر کارو لینجیان، چارلیماگن نمونهای از آکادمیها را به نام آموزشگاه کاخ یا scola palatina در آخن واقع در آلمان امروزی تاسیس کرد. دانشگاه دیگری که امروزه آکادمی برکساگاتا نام دارد در سال ۷۹۸ توسط یکی از رهبران کارولینجیان تاسیس شده بود. دانشگاه در منطقه نویون که امروزه در خاک فرانسه واقع شده قرار داشت. به طور کلی میتوان گفت که هدف اندیشمندان، اشخاص طبقه بالا، روحانیون و خود چارلیماگن این بود که کل جامعه به طور خاص، و فرزندان اشراف به طور عام آموزش ببینند تا شیوه مدیریت زمینها و حفاظت از سرزمین خود را در برابر تجاوز و استفاده نادرست فرا گیرند. نخستین دانشگاه اروپایی قرون وسطی دانشگاه ماگنورا در قسطنطنیه بود (که امروزه در استانبول ترکیه قرار دارد). این دانشگاه درسال ۸۴۹ در زمان سیطره امپراطوری بارداس و میخائیل سوم تاسیس شد و پس از آن در قرن نهم دانشگاه سالرنو، در سال ۱۰۸۸ دانشگاه بولونیا (ایتالیا) و در سال ۱۱۰۰ دانشگاه پاریس در فرانسه (بعداً با دانشگاه سوربن ادغام شد) بنا شدند. بسیاری از دانشگاههای قرون وسطی تحت سیطره کامل کلیسای کاتولیک و پاپها بودند. در اوایل قرون وسطی بیشتر دانشگاههای نو از مدارس و آموزشگاههای پیشین منشعب شدند به ویژه اینکه گرایش زیادی برای تبدیل شدن به مراکز آموزش عالی داشتند. بسیاری از مورخین معتقدند این دانشگاهها تداوم همین علائق معابد به تحصیل بودهاند.در اروپا مردان جوان پس از پایان تحصیلات در مقطع سوم (مقدمات گرامر، کلام و منطق) و مقطع چهارم به ادامه تحصیل در دانشگاه میپرداختند و در رشتههای گرامر، منطق، هندسه، مثلثات، ریاضیات، موسیقی و نجوم درس میخواندند.
در مالی (غرب آفریقا) دانشگاه اسلامی سنکور (در سال ۹۸۹) تاسیس شد ولی فاقد مدیریت مرکزی بود؛ در واقع این دانشگاه از مجموعهای از دانشکدههای مستقل تشکیل شده بود که هر یک توسط یک اندیشمند یا استاد اداره میشدند. کلاسها در فضای باز مساجد یا اماکن خصوصی تشکیل میشدند. موضوعات اصلی تدریس عبارت بودند از قرآن، مطالعات اسلامی، حقوق و ادبیات. درکنار آنها دروس پزشکی و جراحی، نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فلسفه، زبان و زبان شناسی، جغرافیا، تاریخ و هنر هم ارائه میشد. دانشجویان درکنار درس، زمانی را هم به آموزش اخلاق و بازرگانی اختصاص میدادند. اماکن تجاری مدرسه دورههایی را در مورد تجارت، قالیبافی، کشاورزی، ماهیگیری، بنایی، کفاشی، خیاطی و دریانوردی ارائه میکردند. گفته میشود که آزادی فکری دانشگاههای غربی تحت تاثیر دانشگاههایی مانند سنکور و قرطبه (اسپانیای مسلمان) بودهاست. حفظ قرآن و آموزش زبان عربی برای دانشجویان الزامی بود. زبان رسمی تدریس در دانشگاه و همچنین زبان بازرگانی تیمبوکتو زبان عربی بود. به جز تعداد کمی دست نوشته به زبانهای سونگای و دیگر زبانهای غیر عربی، تمام ۷۰۰۰۰ نسخه باقیمانده از آن عصر به زبان عربی هستند. (بنیاد الفرقان در لندن یک فهرست ۵ جلدی ازاین آثارمنتشر کرده که در کتابخانه احمد بابا موجود است.)دانشجویان این دانشگاه نیز همچون سایر دانشگاههای اسلامی از سراسر دنیا پذیرش میشدند. در حدود قرن ۱۲ بود که این دانشگاه ۲۵۰۰۰ دانشجو را در شهری ۱۰۰۰۰۰ نفری در خود جای داده بود. این دانشگاه به خاطر استانداردهای بالا و سختگیری در پذیرش دانشجو مشهور بود.
آینده دانشگاههای امروزی به صورت ساختمانی سنتی از خشت و گل به چند دلیل در هالهای از ابهام قرار دارد. یک موسسه اروپایی یا مسیحی ویژه نخبگان در حرکت به سوی مدل آموزشی همگانی مشکلات قابل توجهی داشتهاست. این مدل باید به دنبال افزایش سطح کیفی پرورش نخبگان و دستیابی به حقایق عینی باشد. استنلی آرونویتز در مطالعه دانشگاههای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم («کارخانه دانش») میگوید که دانشگاههای آمریکا تحت تاثیر مسائل مربوط به اشتغال، فشار بر دانشگاههایی که زمین آنها موقوفهاست، و بی توجهی سیاستمداران و عدم آگاهی دانشگاهها از نیازهای جامعه بودهاند. به صورت نظری تر بیل ریدینگز (مرحوم) در مطالعه ۱۹۵۵ خود با عنوان "ویرانی دانشگاه هاً تصریح میکند که دانشگاههای جهان به طور ناامید کنندهای در اثر جهانی سازی و بی ارزشی تعالی بوروکراتیک تغییرکردهاند. وی معتقد است که دانشگاهها به زندگی مصرف گرایانه و ویرانگر خود ادامه میدهند تا ما به فکر آموزشهای پیشرفته فراملی بیفتیم که فراتر از مسائل ملی و سازمانی حرکت میکنند.جنبش در حال گسترشی به نام دانشگاه عصر سوم (U۳A) شکل گرفتهاست که شامل گروههای کوچک، مستقل و خود مختار از اندیشمندان بازنشسته و دیگر کسانی است که برای خودشان مطالعه میکنند؛ این دانشگاهها خیریه هستند وهیچ گونه مدرک یا گواهی نمیدهند: دانشگاه به شکل باستانی، یعنی مجموعهای از اندیشمندان. دامنه مطالعات U۳A فراتر از محدوده دانشگاه هاست و شامل اغلب رشتههای فیزیکی و ذهنی است که برای افرادی که در «عصر سوم» زندگی خود قرار دارند مفید است. سازمان بروكز هال، كالج بازرگانی Terry در دانشگاه جرجیا در آتن، جرجیا/ آتن، جرجیااگر چه هر نهاد و موسسهای از سازماندهی ویژه خود برخوردار است، ولی دانشگاهها تقریباً همگی از یک هیات امنا، یک رئیس، دستکم یک معاون و روسای قسمتهای گوناگون تشکیل شدهاند که تصمیم گیریهای گوناگون را عملی میسازند. دانشگاهها معمولاً به تعدادی دانشکده تقسیم میشوند. سیستمهای دانشگاه دولتی توسط نهادهای آموزش عالی دولتی اداره میشوند. این نهادها درخواستهای مالی و پیشنهادهای بودجهای را بررسی و پس از تصویب، بودجه یاد شده را به دانشگاه تخصیص میدهند. این نهادها همچنین برنامههای نو آموزشی را تایید و برنامههای جاری را لغو یا اصلاح مینمایند. به علاوه تدابیر لازم را برای توسعه هماهنگ آموزش عالی در سطح کشور اتخاذ میکنند. اما بسیاری از دانشگاههای دولتی در دنیا تا حدی از استقلال مالی، پژوهشی و آموزشی برخوردارند. دانشگاههای خصوصی بودجه خود را از دولت دریافت نمیکنند و در اتخاذ سیاستهای خود استقلال بیشتری دارند.هر چند سیاستهای متغیر یا استانداردهای فرهنگی و اقتصادی در نواحی جغرافیایی گوناگون سبب ایجاد عدم توازن شدید بین دانشگاههای گوناگون جهان و حتا دانشگاههای یک کشور شدهاست، اما معمولاً دانشگاههای هر جامعه در میان موسسات پژوهشی و آموزشی پیشرو آن جامعه قرار دارند.اغلب دانشگاهها در کنار ارائه دروس علوم طبیعی، مهندسی، معماری، پزشکی، مدیریت ورزش، علوم اجتماعی، حقوق یا علوم انسانی، امکانات رفاهی خاصی را مانند غذا خوری، بانک، فروشگاه کتاب، مراکز تایپ و چاپ، مراکز شغلی و بوفهها را برای دانشجویان خود فراهم میآورند. به علاوه بیشتر دانشگاههای بزرگ کتابخانه، مراکز ورزشی، رستوران، اتحادیه دانشجویی، باغهای گیاه شناسی، رصد خانه ستاره شناسی، بیمارستانهای دانشگاهی و کلینیکها، آزمایشگاههای رایانهای، آزمایشگاههای علمی و مراکز رشد بازرگانی ویژه خود را دارند.
دانشگاه، به معنای خاص کلمه، قابل تقلیل به یک بنگاه اقتصادی یا یک شرکت سهامی نیست. زیرا که دانشگاه، ابعاد غیر انتفاعی، غیر بازاری و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاصی دارد. پاسخگویی دانشگاه، صرفاً، پاسخگویی به تقاضای بازارها نیست، بلکه مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را نیز عهده دار است.
هر سال تحصیلی، مرکب از دو نیمسال تحصیلی و بر حسب لزوم، یک دوره تابستانی است.هر نیمسال تحصیلی، شامل 16 هفته و هر دوره تابستانی شامل 6 هفته آموزش است. ( ماده 10 آئین نامه آموزشی) مهرماه، نخستین ماه آغاز سال تحصیلی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در کشور اسلامیما است. از اینرو است که پرداختن به موضوع دانشگاهها از زاویهای دیگر، امری مهم بهنظر میآید. بهخصوص آنکه مساله مدیریت دانشگاهها، از زاویه اقتصادی، امری بس خطیر است.
دانشگاه، به مفهوم امروزی آن، از یکسو، تحت تاثیر یونان باستان و از سوی دیگر، متاثر از عصر نوزائی در غرب است که آشکارا، این هر دو پدیده، وامدار گهواره تمدن بشری، مشرق زمین، میباشند . ( قاسم علیم – کنکور: عدالت آموزشی - هفته نامه شما)اگر چه، هر نهاد و موسسهای، از سازماندهی ویژه، برای خود، برخوردار است. ولی، دانشگاهها، عموماً، از یک هیات امنا، یک رئیس، حداقل یک معاون و روسای قسمتهای گوناگون تشکیل شدهاند که تصمیم گیریهای گوناگون را عملی میسازند. دانشگاهها، معمولاً، به تعدادی دانشکده تقسیم میشوند. سیستم دانشگاههای دولتی، توسط نهادهای آموزش عالی دولت اداره میشوند. این نهادها، درخواستهای مالی و پیشنهادهای بودجهای را بررسی و پس از تصویب ، بودجه یاد شده را به دانشگاه مورد نظر تخصیص میدهند.
این نهادها، تغییرات در برنامههای آموزشی را تایید و برنامه های جاری را لغو یا اصلاح مینمایند. به علاوه، تدابیر لازم را برای توسعه هماهنگ آموزش عالی، در سطح کشور، اتخاذ میکنند. اما، بسیاری از دانشگاههای دولتی در دنیا، تا حدی از استقلال مالی، پژوهشی و آموزشی برخوردارند. درصورتی که در دانشگاههای خصوصی، بودجهای از طریق دولت دریافت نمیکنند و این دانشگاهها در اتخاذ سیاستهای خود نیز، استقلال بیشتری دارند.هر چند که سیاست های متغیر یا استانداردهای فرهنگی و اقتصادی، در نواحی جغرافیایی گوناگون، سبب ایجاد عدم توازن شدید، بین دانشگاههای گوناگون جهان و حتی دانشگاههای یک کشور، شدهاست؛ اما، دانشگاههای هر جامعه، معمولاً، در میان موسسات پژوهشی و آموزشی پیشرو آن جامعه قرار دارند.اغلب دانشگاهها در کنار ارائه دروس علوم تجربی، مهندسی، معماری، پزشکی، مدیریت ورزش، علوم اجتماعی، حقوق یا علوم انسانی، امکانات رفاهی خاصی را مانند غذا خوری، بانک، فروشگاه کتاب، مراکز خدمات تایپی و تکثیر، مراکز مشاوره تحصیلی و شغلی و بوفهها را برای دانشجویان، فراهم میآورند. به علاوه، در دانشگاههای بزرگ، دانشجویان از امکاناتی نظیر کتابخانه، مراکز ورزشی، رستوران، اتحادیه دانشجویی، باغهای گیاه شناسی، رصدخانه ستاره شناسی، بیمارستانهای دانشگاهی و کلینیکها، شبکههای رایانهای، آزمایشگاههای علمی و ... برخوردارند.(فرهنگنامه ویکی پدیا)
دانشگاه، به معنای خاص کلمه، قابل تقلیل به یک بنگاه اقتصادی یا یک شرکت سهامی نیست. زیرا که دانشگاه، ابعاد غیر انتفاعی، غیر بازاری و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاصی دارد. پاسخگویی دانشگاه، صرفاً، پاسخگویی به تقاضای بازارها نیست، بلکه مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را نیز عهده دار است. دانشگاه، نهادی است که از منابع عمومی، کمکهای خصوصی داوطلبانه، اوقاف و هدایا استفاده میکند و انتظار میرود که دانشگاهها بتوانند پاسخگوی مسائل عمومی جامعه باشند و کارکردهای آنها، از محدودۀ قواعد بخش خصوصی فراتر رود. در فلسفۀ آموزشی عالی، این پرسش به میان میآید که آیا مفهوم و فلسفه وجودی دانشگاه، صرفاً، تربیت نیروی انسانی متخصص است؟
در تاریخ معاصر، انقلاب اول آکادمیک، در قرون 19 و 20 میلادی، به شکلگیری دانشگاههای پژوهشی انجامید و انقلاب دوم آکادمیک نیز در اواخر قرن بیستم میلادی، به صورت مفهوم دانشگاه کارآفرین، شکل گرفت. با وجود این، دانشگاه، همچنان نهادی اجتماعی و فرهنگی است و کارآفرینی اقتصادی، خدمات پژوهشی تخصصی و تربیت نیروی متخصص، رسالتهای روشنفکری و روشنگری را نیز با خود حمل میکند.در خصوص نهاد دانشگاه، انتظاراتی انسانگرایانه، بر اساس تفکر مدرن وجود دارد که در واقع، پرورش - به اصطلاح - شهروند است. از دانشگاه انتظار میرود که با همان انتظارات اومانیستی (انسان گرایانه)، انسانی مدرن، مبتنی بر تفکر نوین و رفتارهای مدرن تربیت کند. دانشگاهیان، به عنوان گروه مرجع جدید، در مقابل گروههای مرجع قدیم، در دنیای معاصر، مسئولیت اجتماعی و فرهنگی ویژهای دارند که پاسخگوی مشکلات جامعه باشند. ( مقصود فراستخواه – نامه آموزش عالی – شماره 17 ) در این میان، دانشجوى پولى، مسئلهاى است که از دوران اصلاحات تا کنون، مورد اعتراض اقشار مختلف دانشجویان بوده است و این اعتراض تاکنون ادامه دارد.این دانشجویان، طبقهاى خاص و ویژه، در دانشگاهها هستند که به علت پولدار بودن، بهترین امکانات در اختیارشان است.این، به اصطلاح دانشجویان، در جایگاههای ویژهاى قرار دارند و شیک ترین ساختمان دانشگاهها، به آنها تعلق دارد. اوقات فراغتشان را در کافى شاپ دانشجوئی مخصوص خودشان مىگذرانند. این در حالى است که بوفه اغلب دانشگاهها، قابل مقایسه با کافى شاپ دانشجوئی آنها نیست.
دانشجویى که از دور افتادهترین روستاى کشور، با رنج و مشقت فراوان، مرحله کنکور را پشت سر مىگذارد و به یکى از دانشگاه هاى معتبر، راه مىیابد؛ چگونه مىتواند تحمل کند تا فردى، به علت پولدار بودن بیاید و اعتبارى را که وى، به علت نبوغ اش به دانشگاه داده است، یدک بکشد؟این دانشجویان، زیر نظر بهترین استادان، مشغول به تحصیل هستند و پس از دو سال، به دانشگاههای خارجی اعزام مىشوند، در حالیکه امکان هیچ نظارتى، از سوى دانشگاههای کشور مبدا، نسبت به آنان وجود نخواهد داشت.این دانشجویان، بدون اینکه مشکل به اصطلاح خدمت نظام وظیفه عمومی را حس کنند؛ به راحتى، از کشور خارج مىشوند. در حالیکه اگر که دانشجویان دیگر بخواهند تا سفرهاى علمى خارج از کشور داشته باشند، دچار مشکلات فراوان خواهند بود. این بىاخلاقى، از سوى کسانى اتفاق میافتاد که نه تنها هیچ سنخیتى با قاطبه دانشجویان ندارند، بلکه هویت دانشجو را نیز زیر سؤال بردهاند.دانشگاههای ما این امکانات بالا را به کسانى مىدهد که شاید هرگز به ایران بازنگردند. تلاشى که از سوى دانشگاه های دولتی، براى آنها مىشود، هیچ ثمرهاى در راه سربلندى کشور اسلامی ندارد و حتى، موجب سرافکندگى است.اکنون شاهدیم که مسئولان دانشگاهی، صرفاً به علت کسب درآمد اقدام به چنین کاری کردهاند. دانشجویان خواستار پاسخگویى مسئولان، نسبت آن بوده و حاضر نیستند که به خاطر سودجویى با آبروى قشر دانشجو بازى شود. (مصاحبه یکی از فعالان دانشجویی – خبرگزاری فارس) اکنون، این تقاضا از مسئولان دولتی آموزش عالی در کشور، بر حق است که با مشاهده وضعیت امکانات رفاهی دانشجویان کشور اسلامی و مقایسه آن با سایر کشورهای جهان، بکوشند تا امکانات مناسب تری را در خصوص وضعیت معیشتی دانشجویان فراهم نمایند و دانشگاه را که میرود تا تعبیر تصویری واضح از یک بنگاه اقتصادی گردد، به نهاد مقدس علم و مبارزه تبدیل سازند. امید است که مسئولین آموزش عالی، کمی در دل اعتقاد به عدالت و تقدیس علم داشته باشند و با مشاهده وضعیت بغرنج خوابگاه های دانشجوئی و غذای دانشجویان بکوشند تا خادم جوانان این مرز و بوم شوند.(2)
دانشگاههای سراسر جهان
دانشگاه ایلینوی غربی.روشهای تامین بودجه و سازمان دانشگاهها در کشورهای گوناگون جهان بسیار متفاوت هستند. در برخی کشورها بودجه از سوی دولت تامین میشود و دربرخی از کشورها از شهریههای دانشجویان و کمکهای مردمی استفاده میشود. در برخی کشورها افراد در مناطق خود به دانشگاه میروند ودربرخی از کشورها دانشگاهها از سراسر دنیا دانشجو پذیرش میکنند و امکانات اقامتی در اختیار دانشجویان قرار میدهند.پذیرش دانشجو سیستمهای پذیرش و ساختارهای دانشگاهی در سراسر جهان تفاوتهای زیادی با هم دارند(به سیستم پذیرش دانشگاهها مراجعه کنید). این تفاوتها در کشورهایی که دانشگاههایشان نقش کالجهای اجتماعی را ایفا میکنند (مانند اروپا و ایالات متحده) محسوس ترند. دانشجویان یا از طریق پرداخت مبالغی پول به عنوان شهریه به دانشگاه جذب میشوند و یا از طریق آزمونی بنام کنکور.پذیرش دانشجو با اخذ شهریه دانشجویان پولی، طبقهای ویژه، در دانشگاهها هستند که به علت پولدار بودن، امکانات در اختیارشان است. این دانشجویان، زیر نظر بهترین استادان، مشغول به تحصیل هستند. مسئولان دانشگاهی، صرفاً به علت کسب درآمد اقدام به چنین کاری میکنند.هرچند که دانشگاه، قابل تقلیل به یک بنگاه اقتصادی یا یک شرکت سهامی نیست. (زیرا که دانشگاه، ابعاد غیر انتفاعی، غیر بازاری و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی خاصی داردو پاسخگویی دانشگاه، صرفاً، پاسخگویی به تقاضای بازارها نیست، بلکه مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را نیز عهده دار است.) ولیکن، برخی دانشگاههای خصوصی، اقدام به پذیرش چنین دانشجویانی میکنند.پذیرش از طرق کنکور کنکور نام آزمونی است که در بسیاری کشورها برای پذیرش دانشجو برگزار میشود.
کاربردهای محاورهای واژه «دانشگاه» از نظر کلامی ممکن است به یک مرحله در زندگی فرد اطلاق شود: «وقتی در دانشگاه بودم...»؛ در ایالات متحده اغلب از واژه «کالج» استفاده میشود: «وقتی در کالج بودم...».(برای اطلاعات بیشتر به مقاله کالج، تفاوت کاربرد در آمزیکا و بریتانیا مراجعه کنید.) در استرالیا و نیوزلند واژه دانشگاه را به اختصار یونی (uni) میگویند که اخیراً در میان جوانان بریتانیایی هم متداول شدهاست. در نیوزلند و آفریقای جنوبی نیز از لفظ ورسیتی (varsiry) استفاده میشود که در قرن ۱۹ در انگلستان رایج بودهاست. امروزه در ایالات متحده عموماً از واژه «دانشگاه» برای اشاره به موسسهای استفاده میشود که از چند دانشکده برخوردار است و طیف گستردهای از مدارک تحصیلی عالی را به دانشجویان میدهد (حتا اگر فاقد برنامههای تحصیلی در مقطع دکترا باشد) و موسسات کوچکتر که مدارک کارشناسی و کاردانی اعطا میکنند، «کالج» نامیده میشوند. (به کالجهای عمومی مراجعه کنید). با این وجود برخی دانشگاههای قدیمی تر آمریکا مانند بوستون کالج، دارتموث کالج و کالج ویلیام و مری بنا به دلایل تاریخی لفظ کالج را برروی نام خود حفظ کردهاند، اگر چه مدارک دانشگاهی عالی متعددی اعطا میکنند. از سوی دیگر بسیاری از کالجهای کوچکتر وجود دارند که صرف نظر از محدودیتهای برنامهها و مدارک تحصیلی قابل عرضه خود، خود را «دانشگاه» معرفی میکنند. طبقه بندی کارنگی، موسسات دانشگاهی و کالجهای ایالات متحده را بر اساس آمار مدارک عرضه شده توسط آنها متمایز میسازد. این طبقه بندیها عبارتند از: I (دکترا)، IIA (کارشناسی ارشد)، IIB (کارشناسی)، III (موسسات دوساله با رتبه آکادمیک)، IV (موسسات دوساله بدون رتبه آکادمیک). یک دانشگاه «واقعی» موسسهای است که در طبقه بندیهای I یا IIA
دانشگاه ,
:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0